به گزارش مشرق، عفاف در کنار حیا عناصری به هم پیوستهاند که خداوند آن را در وجود تمام انسانها نهادینه کرده است از این جهت هر فردی به صورت ذاتی میداند که مسیر رستگاری و کمال معنوی در گام اول در گروی التزام به این خصلتهای نیکوست؛ چرا که وجود این دو عنصر به هر فردی تعالی روحی و عزت نفس میبخشد و در مقابل، هر مقدار این عناصر در انسان کاهش یابد، موجب تنزل روحی و شخصیتی وی میشود.
آنچه مسلم است، حجاب و پوشش از اصلیترین مصادیق عفاف است به گونهای که در تمام آموزههای ادیان و نیز متون کتب مقدس نسبت به رعایت آن تأکید شده است. حتی در این متون شاهد حد و حدود و قوانین شرعی حجاب هستیم. همچنین پژوهشها نشان میدهد علاوه بر تأکید ادیان آسمانی بر حجاب، امری معمول در بین مردم جوامع تلقی میشده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره میگوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است».
بر اساس دیگر تحقیقات، زنان ایرانزمین از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چیندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباسها بودهاند.(جلیل ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان از کهنترین زمان، ص17، 26) این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است.
اما به اذعان کارشناسان آنچه این حجاب و پوشش را با چالشهای اساسی مواجه کرد، ظهور تفکراتی الحادی در سدههای اخیر به ویژه در عصر رُنسانس بود؛ آن زمان که دین را افیون ملتها معرفی کرده و شروع به زدودن آموزههای آن در جوامع اروپا و حتی کشورهای اسلامی کردند؛ به چالش کشیدن مسئله حجاب و پوشش از اولین برنامههای آنها در راستای استحاله فرهنگی جوامع بود. متأسفانه این مسئله در قالب پروژه نفوذ اکنون طرفدارانی را به خود دیده است به گونهای که اندیشمندان را به فکر وا داشت تا درباره فلسفه حجاب و آسیبشناسی بیحجابی ورود جدیتری یابند.
بیشتر بخوانید:
گزارشهای بدحجابی و پارتی در کانال «دادسرای ارشاد» ثبت میشود
در اینباره با حجتالاسلام محمدرضا دُرانی، کارشناس مذهبی و مدرس حوزه و دانشگاه به گفتوگو نشست. وی نویسنده کتبی همچون «چه کنم فرزندم نمازخوان شود؟»، «مبانی فقهی بازیهای رایانهای (2 جلد)» و «اصلاح ذات البین» است. همچنین کتبی با عناوین «مردان علوی و زنان فاطمی» و «ازدواج؛ بایدها و نبایدها» را در دست چاپ دارد.
* پوشش یا حجاب مسئلهای بود که ریشه در فرهنگ ایرانیان داشت؛ حتی در ایران باستان نیز پوشش بانوان موضوعیت داشت. تا حدی که میتوان گفت مسئله پوشش در عصر نزول قرآن برای اکثر جوامع قابل درک بود. تفاوت نگاه اسلام به پوشش با آنچه در آن عصر در بین جوامع وجود داشت در چه گزارهای بود؟
مسئله حجاب و پوشش در تمام کتب ادیان وجود دارد و مختص به دین و آیین خاصی نیست. دین اسلام به فرهنگ عفاف و حجابی که ریشه در ادیان و یا به قول شما ریشه در تاریخ ایران باستان داشت، ابعاد کمالگرایانه بخشید و آن را هدفمند کرد. این هویت کمالگرا با زیرساخت عفت و حیا شکل گرفت. حیا و عفت تنها در حوزه پوشش نبود بلکه آن را در حیای نگاه، تکلم، شهوات،گام برداشتن و ... تقسیمبندی کرد. لذا باید گفت دین اسلام عادات مثبت مردم را تغییر نداد بلکه هدفدار کرد و سمت و سویی الهی و آخرتی به آن داد. فرمود پوشش را حفظ کن تا به رستگاری برسی. حتی بسیاری از رفتارهای نامطلوب را به جای حذف، اصلاح کرد.
از نگاهی دیگر، دین اسلام هرگز شهوت جنسی یا خشم را سرکوب نمیکند چرا که آنها در ذات انسان است؛ باید گفت دین اسلام این غرائز را در مسیرهای خود به کار گرفت. شهوت جنسی را با امر به ازدواج و تولید نسل و خشم را برای مقابله با دشمنان و معاندان جهت میدهد.
راهکار اصلاح چالش حجاب افزایش حیا و عفت عمومی است
* راهکار شما جهت اصلاح و نهادینهسازی مسئله حجاب و حل معضل چالش بدحجابی چیست؟
ابتدا نکتهای درباره واژه حجاب و بدحجابی مطرح کنم؛ اسلام، دین مبین است و همه چیز واضح تبیین شده است. در مسئله حدود حجاب، یا فرد با حجاب داریم و یا بیحجاب؛ مقولهای به نام بدحجاب معنا ندارد. اسلام محدودههایی را برای ما مشخص کرده است که اگر رعایت کنیم به آن اطلاق حجاب میشود و اگر رعایت نکنیم، حجاب را رعایت نکردیم. مگر ما در مسئله محرم و نامحرم، نیمهنامحرم هم داریم؟! بانویی که موی خود را در معرض دیگران قرار میدهد و یا برای اندام خود پوشش مناسبی ندارد، او دیگر واجد حجاب نیست. بدحجاب یک نوع فرار رو به جلو برای کسانی است که به دلیل مقتضیات خاصی مثل خانواده، اطرافیان و یا حتی وجود عفت ذاتی، سعی میکنند یک پوشش عادی داشته باشند؛ در حالی که این عزیزان باید بدانند بدحجابی یعنی همان بیحجابی.
اما درباره اصلاح و نهادینهسازی حجاب باید ریشهها را از همان کودکی اصلاح کنیم. دو مفهوم از کودکی باید نهادینه شود: حیا و عفت. روی این دو مفهوم کار کنیم. چرا که امیرالمؤمنین(ع) فرمود میوه عفت، پوشش است. در واقع زیربنای آداب معاشرت حیاست لذا حیا از پوشش بالاتر است. نمیتوان گفت فردی حیای بالایی دارد، اما عفت رفتار و کلام را رعایت نمیکند.
قرآن کریم از ابتدا برای افزایش عفت در فرزندانبرنامهریزی میکند؛ مثلاً در آیات 58 و 59 سوره نور یک دستور تربیتی صادر میکند؛ به این ترتیب که فرزندان قبل از سن بلوغ و پس آن، هنگام ورود به اتاق پدر و مادر و در وقتهای مشخص باید اجازه بگیرند. یک مفهوم این باریکبینی و شیوه تربیتی قرآن، افزایش عفت در افراد است. حیا به انسان اجازه نمیدهد هر رفتاری را انسان بروز دهد، در حالی که ممکن است شرع اجازه میدهد؛ به عنوان مثال یک پدر و دختر با یکدیگر محرمند، اما آیا دختر به خود اجازه میدهد هر پوششی مقابل پدر خویش داشته باشد؟
نگاه جنسیتی به زن توهین به کرامت اوست
دوم اینکه به شأن یک زن توجه کنیم. از دیدگاه دین، نگاه جنسیتی به زن، توهین به انسانیت و شخصیت اوست. زن در اوج تعریف خود ابتدا یک انسان است. انسانی که خداوند به او کرامت بخشیده است. متأسفانه در سدههای اخیر، مدرنیته این کرامت را از زن گرفت؛ به این صورت که ابتدا حجاب را از او گرفت، عفت را در او تضعیف کرد سپس او را در جامعه رها کرد. این تفکر در کشورمان توسط افراد خودباختهای همچون رضاشاه نهادینه شد و اکنون عدهای فمنیست دنبالهروی وابستگان فکری خود هستند. تفکر مدرن به جوامع آموخت نگاه ابزاری به زن داشته باشند و وظایفی مثل همسرداری و فرزندپروری را در حاشیه قرار داد.
نگاه جنسیتی به زن، توهین به انسانیت و شخصیت اوست. زن در اوج تعریف خود ابتدا یک انسان است. انسانی که خداوند به او کرامت بخشیده است. متأسفانه در سدههای اخیر، تفکر مدرنیته این کرامت را از زن گرفت؛ به این صورت که ابتدا حجاب را از او گرفت، عفت را در او تضعیف کرد سپس او را در جامعه رها کرد.
پوشش زن یعنی احترام به کرامت زن
اگر اسلام گاهی اوقات میگوید زن پوشش داشته باشد، یعنی احترام به جایگاه انسانیت و کرامت زن؛ یعنی فقط اندام او مورد توجه قرار نگیرد بلکه باید تکریم شود. از دیگر سو اسلام هیچ مخالفتی با حضور اجتماعی زن ندارد.
* اکنون یک شبههای در موضوع پوشش مطرح میکنند؛ به این صورت که میگویند مردان باید نگاه خودشان را حفظ کنند.
اساسیترین نقطه بروز حیا، چشم است. شروع بیحیایی هم از چشم است. نگاه حرام باعث تفکر حرام و نهایتاً باعث ارتکاب حرام میشود. زیرساخت این نگاه حرام، پوشش است؛ زیرا آن پوشش چه به عنوان لباس شهرت یا لباس عریاننما باشد، باعث نگاه حرام میشود. از این جهت در بحث نگاه، یک نقطه مشترکی بین زن و مرد ایجاد میشود. لذا خداوند در قرآن خطاب به مردان میفرماید «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم» و خطاب به زنان هم میفرماید «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِن» یعنی به مردان و زنان مؤمن بگویید چشم خود را به زیر اندازند و نگاه حرام نداشته باشند. ما تا جایی که میتوانیم باید زمینههای لازم جهت تقوای اجتماعی را فراهم کنیم و این نکته یک مسئله عقلانی است.
باید توجه داشت هرچند نگاه حرام یک نوع تجاوز به حریم طرف مقابل است، اما از طرفی دیگر نمیتوانیم هر نوع آرایش و پوششی را برای حریم خود در جامعه انتخاب کنیم. چرا که این مسئله به خودی خود تجاوز به حریم شخصیتی افراد است. بسیاری از معضلات اجتماعی و خانوادگی ناشی از همین بیحجابیها و پوششهای نامتعارف است.
* مطمئناً وقتی خداوند در قالب کتب آسمانی دعوت به پوشش مناسب در جامعه میکنند، در صورت رعایت آن، انسان به فرصتهایی دست مییابد و در غیر این صورت با آسیبهایی مواجه میشود. در این باره چه میفرمایید؟
همان طور که اشاره کردیم، حجاب و پوشش مناسب عامل تقویت عفت و حفظ کرامت انسان است. همچنین بر اساس آیات قرآن راه دستیابی به فلاح و رستگاری در گروی مقوله حجاب است به گونهای که از اولین ویژگیهای بانوانی همچون حضرت زهرا(س) و حضرت مریم (س) حجب و حیا و پوشش مناسب آنها بود.
برهنگی زن تعادل روانی جامعه را بر هم میزند
وقتی میگویم یک زن با برهنگی خود تعادل روانی جامعه را بر هم میزند، حقیقتی است که همه میتوانیم به آن اذعان کنیم. وقتی مردی با یک زن بیحجاب مواجه میشود، ممکن است یک مرد آن جذابیت را در همسر خود مشاهده نکند؛ لذا مقایسه انجام میدهد، سردی روابط بین زن و شوهر ایجاد میشود. به تدریج یک مرد دیگر علاقهای برای حضور در کنار خانواده ندارد و کانون گرم خانواده بر هم میخورد.
وقتی مردی با یک زن بیحجاب مواجه میشود، ممکن است یک مرد آن جذابیت را در همسر خود مشاهده نکند؛ لذا مقایسه انجام میدهد، سردی روابط بین زن و شوهر ایجاد میشود
بدحجابی و تنوعطلبی زن، آرامش را از او میگیرد
از زاویهای دیگر وقتی یک زن با نمایش اندام خود وارد جامعه میشود، به طور طبیعی سعی میکند همه پوشش خود را با همدیگر هماهنگ کند. چنین زنی دائم نگران قضاوت جامعه درباره خودش است؛ در چنین شرایطی چه زمانی میتواند آرامش داشته باشد؟ این زن یکسره در نگرانی است. پس او که آزادی را به معنای رفع مانع میدانست، اکنون با این موانع مواجه است ! ما معتقد نیستیم یک زن به صورت شلخته در جامعه حضور یابد. اتفاقاً به بانوان میگویم شما باید از بقیه مرتبتر و منظمتر باشید. چرا که نشانه مؤمن نظمش و نظامش است. اکنون شاهدیم گاهی زن از طریق جاذبههای جنسی خود وسیلهای برای تبلیغ کالاهای بنگاههای بزرگ تبلیغاتی میشود. یعنی جایگاه انسانیت زن چندان مورد توجه قرار نمیگیرد بلکه اندام او اولویت پیدا میکند؛ لذا ارزشهای والای زن به طور کل به فراموشی سپرده میشود.
مثالی عرض کنم؛ برخی از فروشگاههای البسهفروشی جلو مغازه یک سبد میگذارند و لباسها را به حراج میگذارند. چون تکسایز شده و ارزش خود را از دست داده است. هر کسی هم از راه میرسد، آنها را زیر و رو میکند؛ اما جنس درجه یک انتهای مغازه است. دختران جامعه نباید تنشان را در دید هر آدم جلف و فاقد اخلاق حراج کنند. وقتی ظاهرش را به نمایش میگذارد، شخصیت انسانی او به کلی فراموش میشود.
بدحجابی زنان در جامعه کانون گرم خانواده را متزلزل میکند
دستور به آراستگی و آرایش زن در خانواده هم ارضای حالات درونی زن است و هم جذابیت برای ایجاد ارتباط عاطفی و شرعی با مرد. وقتی در یک خانواده زن به وظایف خود عمل میکند، هم مرد به مقاصد خودش میرسد و هم زن. اما اگر یک خانمی در قبال همسرش این وظایف را انجام ندهد و با حالت شلختگی تمایل مرد نسبت به خود را از بین ببرد، در حالی که بیرون خانه فساد گسترده باشد، مرد نسبت به همسرش دلسرد میشود. بنابراین از یک سو زن در خانه باید جذابیتهای خود را برای مرد رو کند و به خودش رسیدگی کند، از دیگر سو جامعه هم باید به شکلی رفتار کند که این مرد، دلگرم خانواده خود شود که هم در بُعد رفتای و هم بُعد ظاهری است.
نکتهای لازم به یادآوری است؛ تمایل به خودآرایی و خودنمایی پدیدهای ذاتی و فطری در زن است. جایی برای ابراز آن باید باشد. لذا باید فضای خودآرایی و خودنمایی را برای دختران خود در منزل فراهم کنید. دین خدا آن را تعطیل نمیکند بلکه میفرماید آن را در مکان خود به کار بگیر.
زمانی که شما میبینید یک دختر هفت هشت ساله در منزل آرایش میکند، بدترین تفکر این است که تصور کنید او دچار انحراف شده است. در حالی که این مسئله غریزه ذاتی است که از حس عشقورزی نسبت به پدر حاصل میشود.
میل به خودآرایی و خودنمایی از متعلقات زنان است، اما زمانی که به مرز تبرّج و خودآرایی در برابر نامحرم میرسد، انسان را به پرتگاه نزدیک میکند. در این شرایط دین برای افراد محدوده تعریف میکند.
نهی از منکر یعنی نهی از عدم عبور از خطوط قرمز
* آیا نهی از منکر به این شیوه که مرسوم شده است، راهکار مناسبی جهت حل معضل بدحجابی یا بیحجابی است؟
به طور طبیعی هرکس از حدی که قانون برایش معین کرده است، تجاوز کند، باید به صورت قانونی با او برخورد شود. زیرا همان طور که گفتیم عدم پوشش مناسب، تعدی از حقوق افراد دیگر را در بر دارد. با این توضیح که شناخت مرزها و حرکت بر اساس حدودی که دین مشخص کرده از ضروریات هر فردی است چرا که دین یکسری مرزبندیها را مشخص میکند که نباید از آن عبور کرد؛ مثلاً میفرماید «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا؛ بخورید و بیاشامید، اما حواستان باشد در آن اسراف به خرج ندهید.» (31 اعراف). خوردن و آشامیدن جزو بایستهها و اقتضائات زندگی است، اما نباید درباره آن از حد گذشت. یا میل به خودآرایی و خودنمایی از متعلقات زنان است، اما زمانی که به مرز تبرّج و خودآرایی در برابر نامحرم میرسد، انسان را به پرتگاه نزدیک میکند. در این شرایط دین برای افراد محدوده تعریف میکند. نهی از منکر نیز در همین محدوده مصداق مییابد؛ یعنی فردی را که آگاهانه یا ناآگاهانه از مرز اخلاقی و رفتاری عبور میکند، مورد نهی قرار میگیرد. این نکته را باید توجه داشت نهی از منکر به معنی نهی از غریزه نیست بلکه نهی از عدم عبور از خطوط قرمز است.